مجموعه مردمی کتاب بخوانیم

با هدف ترویج امر کتابخوانی

مجموعه مردمی کتاب بخوانیم

با هدف ترویج امر کتابخوانی

مجموعه مردمی کتاب بخوانیم

۱۷ مطلب با موضوع «کتاب بخوانیم» ثبت شده است


هیچ وقت احساس تحریم از آن طرف نکردیم. مشکل اصلی ما، تحریم‌های داخلی بود که دمار از روزگارمان در می‌آورد.
 با تحریم‌های داخلی چه باید می‌کردیم؟
رانت و زدوبند و فساد و پارتی بازی و تنبلی و بی خیالی و بی اعتمادی را چطور باید دور می‌زدیم.
از گمرک و اداره مالیات بگیرد تا کارفرما و آن کسی که مناقصه برگزار می کرد؛ اینها بیشتر از آمریکا و اروپا ما را تحریم می کردند.
بارها پیش آمده بود با وجود تمام تحریم‌های خارجی، جنسی و در عرض حداکثر دو هفته از اروپا می‌آوردیم پشت گمرکمان؛ اما بدون هیچ دلیل مشخصی، سه چهار ماه در گمرک گیر می پکرد و ترخیص نمی‌شد...

برشی از کتاب آرزوهای دست ساز
به قلم میلاد حبیبی



📚
...شاید هم تصمیم بگیری سرتاسر خیابان  «هستون»  را قدم بزنی و به ویترین فروشگاه های ارزان قیمت چشم بدوزی و دست آخر از  پیتزا فروشی نزدیک خیابان «برادوی» چیزی بخوری که  زیر تابلوهای تبلیغاتی عظیم تئاتر به زور دوام آورده.
بعد بروی کافه «جاز بلونت» یک فنجان قهوه بنوشی و همزمان به چهره ی آدم‌هایی نگاه کنی که از هجوم کار  و  شلوغی و خستگی به لذت نوشیدن یک فنجان قهوه پناه آورده اند.
اما من  اینجا روی تپه ای نشسته ام و دارم برای تو نامه مینویسم و گه گاه به چهره ی سربازانی نگاه می‌کنم که در پایین تپه دور از من نشسته اند و آن قدر بلند میخندند که صدایشان تا  اینجا هم می‌رسد.
همه خوب می‌دانند که هر لحظه ممکن است صدای سوت یک موشک آخرین چیزی باشد که می‌شنود...

برشی از کتاب «سوفیا»



#برشی_از_کتاب

می گویند مرحوم دربندی با آن فضلش در بالاسر حرم سیّدالشهدا(علیه السلام)، داد می زد:
یاحسین،
بحق مادرت زهرا(س) شمر را شفاعت مکن!

سه دفعه بلند این را می گفت.

به او می گفتند: آیا شفاعت شمر ممکن است؟
می گفت: چرا ممکن نیست؟
چرا محال است؟
مظهر رحمت واسعه خدا هستند، ماچه می دانیم؟
ما قسمش می دهیم که این کار را نکنند!


برشی از کتاب "رحمت واسعه"
بیان خصایص رحمت واسعه خدا، حضرت سیدالشهدا(ع)
در اشارات فقیه عارف، حضرت آیت الله العظمی محمدتقی بهجت


https://www.instagram.com/ZnBook.ir


#برشی_از_کتاب

...و تو، ای آنکه در سال شصت ویکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای واکنون، در این دوران جاهلیت ثانی وعصر توبه بشریت، پای به سیاره زمین نهاده ای،
نومیدمشو،
که تورا نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی واز خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حصین لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان ومکان، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی...

کتاب فتح خون، روایت محرم
شهید سید مرتضی آوینی

https://www.instagram.com/ZnBook.ir


#برشی_از_کتاب

🔺 این بحث های جزئی و فرعی و غیر مهم و غیر لازم، پدر این ملت را درآورده.
این مسائلی که ترک کردن یا نکردنش تا صد سال دیگر هم اهمیتی ندارد، یا لزومی ندارد - حالا اگر حق هم باشد، لزومی ندارد؛ که البته بعضی از آنها باطل هم هست - به ما مردم مسلمان خیلی لطمه زده، خیلی صدمه زده...


🔻 روشن است که همیشه مبارزات سیاسی و فعالیت های حاد و تند و قاطع باید در وقتی صورت بگیرد که به قدر کافی فعالیت‌های فکری و تبلیغاتی و ایدئولوژیکی انجام گرفته باشد...

برش هایی از کتاب همرزمان حسین(ع)
ده گفتار از حضرت آیت الله سیدعلی خامنه ای(مد) در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع)


🔸 به هر حال باید دید کجای اردوگاه سیدالشهدا علیه السلام خالی است و همانجا را پر کرد. نباید به دنبال کار خود باشیم؛ اگر ما در پی آیت الله شدن باشیم و دیگری به دنبال خانه خریدن و هر کسی به دنبال چیزی، شکی نیست که این تعلقات ما را از ولی خدا دور می کند.

✅ همت و فکر مومن از آغاز صبح باید این باشد که کجای اردوگاه ولی خدا خالی است خود را به آنجا برساند.

🔶 مهم ترین وسیله سلوک، توجه به بلای اولیای خدا و بویژه اعظم بلاها و ابتلائات، یعنی مصیبت سیدالشهدا علیه السلام است.


❌ بعضی از انسان ها ظرفیت #تهذیب_تاریخی دارند...


🔴 ظرفیت بلاها نیز متفاوت است؛ بعضی از بلاها فقط صاحب بلا را نجات می دهد، اما بعضی از بلا ها برای صاحب بلا "ضیافت" وبرای دیگران "عامل نجات"


📚 برش هایی از کتاب "ضیافت بلا" اثر سید محمدمهدی میرباقری


برشی از کتاب

«چایت را من شیرین میکنم»

یه کتاب خاص که توصیه میکنیم حتما مطالعش بکنید...😍

نویسنده: زهرا بلند دوست
انتشارات کتابستان معرفت



🔰«ترومن» رئیس‌جمهور آمریکا، علناً و با افتخار اعلام کرد که دستور بمباران اتمی ژاپن را راحت صادر کرده و آن شب، آسوده خوابیده.

در میانۀ جنگ دوم جهانی، گروهی از یهودیان مهاجر به آمریکا، به دولت خبر دادند که آلمانی‌ها دنبال ساختن بمب اتم هستند. آن‌وقت همه می‌دانستند که می‌توان از انرژی اتمی استفاده کرد، اما کسی به فکر ساخت بمب نیفتاده بود. بزرگ ترین پروژۀ علمی آمریکا آغاز شد. سه سال پس از آغاز پروژه، اولین بمب اتم آماده بود. حالا به‌هر قیمتی، این بمب باید آزمایش می‌شد، تا قدرت تخریبی آن برای دولت آمریکا و دشمنانش مشخص شود.

آلمان تسلیم شد و جنگ را تمام کرد، اما ژاپن هنوز مقاومت می‌کرد. دو بمب اتم جنگ را تمام کرد. پس این یک عمل انسان‌دوستانه و خدا‌پسندانه بود، چون بدترین جنگ تاریخ را تمام کرد! سران لجباز ژاپن باید سر عقل می‌آمدند، به هر قیمتی.

به همین سادگی و راحتی! جنگ باید تمام می‌شد و متجاوز تنبیه، دلیل مقبول و جهان‌پسندی شد برای نابود کردنِ دو شهر با مردمانش، توجیهی شد برای کشتن صدها هزار زن و کودک بی‌پناه، در چند ثانیه! و هر چند سال هم که از آن روزها می‎گذرد، هنوز کسی اعتراض ندارد.

رئیس‌جمهور آمریکا، حق به جانب و مغرور، این توان تخریبیِ وحشیانه و ظالمانه را نعمت خدا می‌داند: «خدا را شکر که سلاح اتمی به دست ما افتاد، نه دشمنان ما؛ خدا کمک کند تا آن را به‌درستی استفاده کنیم.» و بمباران هیروشیما و ناکازاکی از مصادیق آن استفادۀ درست بود!

تبلیغات آن قدر شدید بود که حتی خود ژاپنی‌ها هم نتوانستند از آمریکا جواب بخواهند و اعتراض کنند. عکس‌العمل ژاپن محدود شد به مراسم سکوت و دعا و ساختن دُرناهای کاغذی. و در کنارش، روابط حسنه با آمریکا!

 

📚کتاب از هراره تا تهران/ بخش اول: هراره


💎 تشکیلات گسترده

☀️ این سه امام گسترده‌ترین تشکیلات شیعه در  اسلام رو تشکیل داده بودند

📝 زمان حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری، ارتباطات شیعه از همیشه گسترده‌تر بوده‌ است. در هیچ زمانی ارتباط شیعه و گسترش تشکیلاتی شیعه در سرتاسر دنیای اسلام، مثل زمان حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری نبوده است.

📚 صفحه ۳۳۰ کتاب انسان ۲۵۰ ساله حلقه دوم
⁦🗓️⁩ ۱۳۸۴/۵/۱۸


صدای دعای عرفه از بلندگوهای عرفات بلند میشود. راه می‌افتم سمت چادر بعثه. جا گیر نمی‌آید. بیرون مینشینم. ده دقیقه نگذشته که ابرهای کبود از راه میرسند. دقیقاً بالای سر این همه بنده که آمده‌اند بخشیده شوند.
عجیبترین لحظه‌های عمرم را دارم تجربه می کنم.
دعای عرفه دعای بلندی است؛ هم مضمونی و محتوایی و هم تعداد صفحه‌ای. دعای ترسناکی است که توی دلت را خالی می کند. توی دلت هی اسب شیهه میکشد،
هی شمشیر تیز میکنند،
هی بوی سوختنی می آید.
وقتی ارباب ما می گوید: «راضی ام به تقدیرت»،
وقتی می گوید: «با حلقومم گواهی میدهم که هستی»،
«با گوشه لبهایم مطمئنم که تو خدای منی»،
«نرمه غضروفهای بینی ام گواهی میدهد به بودنت»،
این حرفها بوی خون میدهد.
خودش دارد پیشگویی میکند. خودش دارد فهرست چیزهایی را که قرار است فدا کند، زیر پوستی بیان میکند.
وقتی می گوید انا الذی وانت الذى، دل آدم خال میزند. وقتی از طفل صغیر و شیخ کبیر میگوید، تو ناچارا به روضه رباب فکر میکنی و من الغریب الى الحبیب.
همه آمده اند بیرون زیر باران تا باران به جانشان بنشیند. وای که چه لحظاتی است. یک خواب است. باور کنید.
حوله‌های احرام خیس خالی شده است. صورتم را رو به آسمان گرفته‌ام. دستهایم رو به آسمان است. حس اینکه سالهای سال پیش، ارباب که این روزها، خیلی زودتر از موعد، دلشوره‌ی محرمش به جانم افتاده، یک جایی همین‌جاها بوده و همین کلمه‌ها را انشا کرده، روحم را صیقل میدهد.
دعای ترسناکی است، یک حرفهایی سیدالشهدا میزند یک چیزهایی میگوید که هول به جانت می افتد.
چرا از چین و چروک پیشانی حرف می زند؟
چرا از لب هایش حرف می زنند؟
چرا می گوید حلقومم که غذا از آن رد می شود، گواهی میدهد تو را؟ این چه طرز دعا کردن است؟
چرا توی دل ما را خالی میکند؟
اینها همه روضه‌های مکشوفند. موسیقی کلماتش شبیه موسیقی حزین ناحیه‌ی مقدسه است؛ با همان تکرارها با همان موسیقی و واج آرایی. من دارم می خوانم و می‌شنوم و می‌بارم. من می‌بارم و باران می‌گرید بر این روضه ها..
من بمیرم برای دل گل نرگسش.‌.

پ.ن: از #کتاب خال سیاه عربی، ص ۱۷۹